نوشتن زیرنگاه خیره بکت;راهنمای خوانش آثار ساموئل بکت

توفیق آنلاین:نقدی بر کتاب «راهنمای خوانش آثار ساموئل بکت»;این کتاب اگرچه کمتر به تحلیل‌ فلسفی از آثار وی روی می‌آورد اما خواننده را با چگونگی خواندن آثار بکت بیشتر از پیش آشنا می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری توفیق اقتصادی آنلاین،هیو کنر نویسنده این کتاب به خوبی نشان می‌دهد که چگونه باید آثار بکت را ورق بزنیم،  هیو کنر تنها منتقد‌ی است که به خلوت و انزوای بکت راه یافت و درباره‌ی آثارش با او گفت‌وگو کرد؛ نوشتن زیر نگاه خیره نویسنده باید کار دشواری باشد، زیرا همیشه سایه‌ی سنگین او را حس خواهی کرد. اگر این نویسنده‌ کسی مانند ساموئل بکت باشد که با گوشی به حساسیت گوش خفاش ظریف‌ترین ارتعاشات هر کلمه را می‌سنجید، کار نوشتن به مراتب دشوارتر هم می‌شود. اما گویی هیو کنر تنها منتقدی است که از این امتحانِ سخت جان سالم بدر برده است.

هیو کنر بیشتر از بیست اثر، از رمان و نمایشنامه و قطعات ادبی بکت را بررسی کرده و در همان ابتدا گوشزد می‌کند: «بکت قطعه‌های بی‌محتوای زیبا یا شعرهای منثور نمی‌نویسد. در زبان انگلیسی امروز، بکت شفاف‌ترین، ساده‌ترین و منظم‌ترین بندزن واژه‌های انگلیسی است -البته در حوزه‌ی زبان فرانسوی نمی‌توانم نظری بدهم- و لذت خاصی که او در خواننده ایجاد می‌کند، لذتی دائمی از نوعی خودکفایی خیره‌کننده و گویا است.»

بکت چیره‌دستانه به تمسخر نظام‌هایی می‌پردازد که ادعای شناخت کامل و کافی جهان را دارند. او در رمان «نام‌ناپذیر» در تعریض به کوگیتوی دکارتی (من می‌اندیشم، پس هستم) می‌نویسد: «من، که از آن چیزی نمی‌دانم، می‌دانم که چشم‌هایم بازند…»، اما چنین یقینی –باز بودن چشم‌ها- بالعکس یقین دکارتی (من می‌اندیشم)، اجازه نمی‌دهد تا مبنایی را برای هر دانش دیگری شکل دهیم. به تعبیری دیگر، دکارت می‌تواند هر چیزی، جز اندیشیدن خود را مورد تردید قرار دهد و در نهایت بر مبنای اثبات وجود خود از طریق اندیشه، بنیانی را برای دانش‌های دیگر مفروض بگیرد. اما شخصیت/راویِ بکت در «نام‌ناپذیر» حتی همین یقین را هم مورد تردید قرار می‌دهد تا پایه‌گزاری دانش را بر یقین‌های خودمحورانه به سخره بگیرد.

 

با مفروض‌پنداری نظام‌های فکری و بنیان نهادن روایت بر آنها، چیزی که از شخصیت و داستان بکت می‌ماند همواره خنده‌دار و کمیک است، چون خواهان آن است جهان را تنها از یک طریق، یعنی فرضیاتِ خود فهم کند.

اگر با این فرض‌ها نمایش یا رمانی بنویسیم در حین نقد مفروضات آن نظام، مضحک بودن و ناکارآمدی آن را نیز نشان می‌دهیم. درست مانند شخصیت مرفی که در نظام ریاضیات دکارتی غوطه‌ور است. از همین‌رو شخصیت‌های خلق شده‌ی بکت، عموماً ولگردهایی هستند که پوششی دلقک‌گونه دارند. مالون، موران، هَم، کلاو، استراگون، ولادیمیر و مالوی دلقک‌هایی هستند که زندگی با باوری مفروض را مضحک نشان می‌‌دهند. بنابراین در آثار بکت، تمام زندگی که در ابتدا شفاف و مشخص فرض‌ شده است به امری گنگ، مبهم و ابزورد فروکاسته می‌شود.

 

کتاب «راهنمای خوانش آثار ساموئل بکت» اگرچه کمتر به تحلیل‌ فلسفی از آثار وی روی می‌آورد اما خواننده را با چگونگی خواندن آثار بکت بیشتر از پیش آشنا می‌کند. چینش متفاوت فصل‌های کتاب خود حکایت از شیوه‌ی متفاوت خواندن آثار او دارد. هیو کنر در این باره می‌نویسد: «شروع کردن از ابتدای نویسندگی او [بکت] نوعی اشتباه محسوب می‌شود. حال برای اینکه بتوان آثار نخست او را درک کرد، لازم است که در ابتدا از ویژگی‌های مربوط به تخیلات پخته‌ی نویسنده صحبت کرد.»(ص:١٩) با این روش، نویسنده اصلی‌ترین مضامین آثار بکت را شناسایی کرده و هر اثری را به آثار قبل و بعد آن گره می‌زند.

 

*کاوان محمدپور/وینش

این مقاله را به اشتراک بگذارید

لینک خبر:



ارسال نظر

فیلدهای اجباری را تکمیل نمایید

 
طراحی و اجرا توسط آریان وب!

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به ماهنامه توفیق اقتصادی است.
 
Web Design Aryanweb!

Copyright © 2019 Tofigh Online. All Rights Reserved!

 

Top